با انتصاب و آوردن افراد از دستگاههاي ديگر انگيزه را در كارمندان نكشيد ؟

اتفاقي كه قبلا فقط در شهرداري ها شاهد آن بوديم ،كه يك نفر از آموزش و پرورش ويا فرمانداري و استانداري ، يكشبه عالي ترين مقام اداري شهرداري يعني شهردار مي شد و كارمندان و پرسنل شهرداري بايستي تابع بي چون چراي شهردار منصوب شده ،باشند واو نيز چند نفر ديگر ، از دوستان و همكاران سابق خود را به عنوان معاونت هاي تعريف شده شهرداري با خود مي آورد ،و هر آنچه شهردار دستور مي داد معاونين بي تجربه هم اجرا مي نمودند ودر عملكرد شهرداري ها به كرات شاهد اجراي كارهاي سليقه اي بوديم ،كه با دستور يك شهردار اجرا و با دستور شهردار ديگر كان لم يكن اعلام مي شد واگر كمي دقت نموده باشيد قطعا ديده ايد ،مواردي را كه در سطح شهر با هزينه هاي بسيار اجرا و يكشبه جمع آوري و نابود مي شد .

اگر كمي به عملكرد شهرداري ها در استان نگاه كنيم، كمتر شهرداري را خواهيد يافت كه شهردارش را از بدنه شهرداري انتخاب نموده باشند .و همين دليل كوچك باعث شده تا كمتر روح برنامه ريزي در كارهاي اين بزرگترين نهاد مدني ديده شود و هر روز شاهد حركتهاي سليقه اي در اين ارگانهاي نيمه دولتي هستيم .

به طور مثال شهرداري ها را از لحاظ ساختمانهاي اداريشان را اگر بخواهيم با ديگر ارگانها مقايسه كنيم، در حد بسيار ضعيفي هستند .چون در طول ساليان دراز در آمد هاي شهرداري بيشتر در جهت كمك به ارگانهائي هزينه شده كه در حال حاضر بهترين ساختمانهاي اداري و خدماتي را براي پرسنل خود دارند و اين مورد براي ارگاني پيش آمده كه بزرگترين نهاد ساخت و ساز در شهر ها بوده و بهترين نقاط شهر را در اختيار داشته است به صورتي كه اگر به ساختمان شهرداري منطقه سه يزد مراجعه نمائيد قطعا با يك پاساژ قديمي ساز با ورودي سه متري روبرو خواهيد شد كه كمترين امكانات يعني پاركينگ را نيز ندارد .

واز مغازه هاي يك پاساژ در پشت يك آب انبار قديمي به عنوان يك ساختمان اداري استفاده مي شود و كارمندان بيشتر خود را همه چيز مي بينند تا يك كارمند دولت .و همينطور شهرداري منطقه دو يزد كه تا چندي قبل در دو خانه مسكوني واقع در كوچه عارف يزد مستقر بود و به لطف حضور شرافت شهرداري كه از بدنه شهرداري انتخاب شده بود توانست با هزار يا علي مدد داراي يك ساختمان آبرومند شود و يا شهرداري منطقه يك كه در يك ساختمان قديمي ساز در داخل پارك غدير مستقر است.

و اگر كمي باريكتر شويد مي بينيد شهرداري يزد با دو هزار پرسنل كارگر و كارمند هيچگونه ساختماني براي ارائه خدمات رفاهي به كارمندان ندارد و در مقابل آن سازمان آموزش و پرورش يزد و ديگر استانها با در آمدي كمتر و هميشه وامدار شهرداري ها داراي بزرگترين مجتمع رفاهي مي باشند .

و در حال حاضر اتفاقي كه در شرف به وقوع پيوستن است، اين است، كه استانداران و فرمانداران همگي يكشبه از ارگانهاي ديگر به وزارت كشور منتقل و در بالاترين مقام هاي اجرائي يعني استاندار و فرماندار و مدير كل ادارت تخصصي ديگر قرار مي گيرند و كمترين نتيجه اي كه در كوتاه مدت ودراز مدت دامن سيستم اينگونه ادرات را خواهد گرفت اين است كه در كوتاه مدت كارمندان مستقر در اين ادارات بايد فاتحه ترفيع گرفتن و ترقي را بخوانند و بايد تلاش نمايند كه در صورت كمبود آبدارچي به آبدار خانه منتقل نشوند ؟؟و در دراز مدت بودجه هاي اينگونه ادرات هزينه كم تجربگي مديران خواهد شد و بايد فاتحه برنامه ريزي هاي دراز مدت را خواند و هر مدير منصوب بايد تلاش خود را بنمايد در جهت بقاء خود و راضي نمودن افراد بالادستي كار نمايد و هيچ زمان يك مدير منتقل شده از دستگاه ديگر ، دستگاه جديدرا به عنوان خانه دوم خود نخواهد ديد ،و يك مهماني خواهد بود، كه چند روزي در اين اداره مهمان است و حق و حقوق هاي مادي و معنوي دستگاهها را راحت تر از يك كارمند آن دستگاه بذل و بخشش خواهد نمود .و بجاي دفاع از حقوق قانوني دستگاه زير مجموعه خود بيشتر با نگاه دفاع از پست خود تصميم خواهد گرفت.

و قطعا توافقاتي توسط ميهمانان بالاتر از صاحبخانه امضاء خواهد شد كه بنيان خانه را نيز با اين توافقات نابود خواهد كرد و كارمندان با تجربه اينگونه نهاد ها هم كه ديگر انگيزه اي براي دفاع از حريم نهاد خود نخواهند داشت و براي چه خود را در مقابل مدير قرار دهند و همين پست ناچيز خود را فداي دفاع از حقوق اداره نمايند ،كارمنداني كه بعد از چندين سال تلاش به اميد بازنشسته شدن مديران خود بودند ،تا شايد به خاطر فداكاريها و تلاششان و صداقتشان روزي رداي مديريت بر تن نمايند.

و حالا شاهدند كه افرادي با هيچ گونه شناخت از دستگاه و قوانين حاكم بر آن دستگاه در مقام عالي ترين مقام دستگاه توافقات را امضاء و در صورت مخالفت با امضاء آنان حتما رنجيده خاطر خواهند شد و كارمند مربوطه را كارشكن تلقي خواهند نمود و ........

اين داستان سر دراز دارد

علي آبادي

يزدفردا